روزنامه اعتماد نوشت از آنجایی که خبر مربوط به این گزارش به اوایل آبانماه جاری برمیگردد و رییس کل دادگستری آذربایجان غربی در مورد این خبر صحبتهایی را عنوان کرده است؛ خبرنگار «اعتماد» نیز درصدد برآمد تا در مصاحبهای با سه نفر از اعضای خانواده «فرشته احمدی» که به طرز نامعلومی جانش را از دست داده به نوعی به این خبر بپردازد. هر چند که از این سه نفر فقط یکی از برادران او حاضر به مصاحبه با «اعتماد» شد اما همچنان خبر مرتبط به مرگ فرشته احمدی با تناقضاتی روبرو است. در ادامه «اعتماد» متذکر میشود که این گزارش بدون هیچ قضاوتی، صرفا بر اساس شنیدهها و همچنین آنچه در رسانهها و فضای مجازی انتشار یافته، تنظیم شده است.
بند یکم
5 آبانماه سال جاری، اژدههای ترسآور شب دهان گشودهتر از هر بار پهلوان پاک خفته روز را فرو بُرد و پهلوان خفته روز چشم گشود و خود را مُرده یافت. ناگهان تاریکی گردن افراشت و چون تازیانه بر جان یک زن 32 ساله مهابادی فرود آمد.
بند دوم
پس از مرگ فرشته احمدی، عکسهایی تکاندهنده از دختر 7 ساله او که بر سر مزار مادر در روستای حمزهآباد شهرستان مهاباد واقع در آذربایجان نشسته بود و گریه میکرد، فضای مجازی مجازی را پُر کرد. این عکسها واکنشهای متعددی را از سوی افکار عمومی و برخی افراد سرشناس به همراه داشت اما در خصوص نحوه مرگ فرشته احمدی برخی ادعا میکنند که او در جریان اعتراضات اخیر مورد اصابت گلوله قرار گرفته است و برخی دیگر ادعا میکنند تیر از داخل خانهای که او در آنجا حضور داشته به فرشته احمدی شلیک شده است. خبرگزاری مهر نیز در واکنش به خبر فوت فرشته احمدی اینگونه نوشت: «بهرغم اعلام تشکیل پرونده قضایی برای قتل فرشته احمدی، برادر او با انتشار فایل ویدیویی اعلام کرد که با وجود پیگیری چندباره از سوی دستگاه قضایی و پلیس کشورمان آنها حاضر به پیگیری پرونده و شکایت نشدهاند. این در حالی است که برخی شنیدهها حکایت از آن دارد که پیش از این نیز خانواده فرشته احمدی اجازه انتقال پیکر او به پزشکی قانونی و کالبدشکافی را ندادهاند و در ویدیویی که از برادر فرشته احمدی منتشر شده بود، برادر فرشته احمدی عنوان میکند ما در مورد مرگ خواهرم هیچ شکایتی نداشتهایم و نداریم و انتشار اخبار در خصوص پیگیری مرگ خواهرم توسط خانوادهاش شایعهای بیش نیست. تکذیب شکایت خانواده فرشته احمدی از سوی برادرش در حالی عنوان میشود که در این ویدیو ابراهیم احمدی تاکید میکند خواهرم ۵ آبان در تجمعات شهرستان مهاباد به ضرب گلوله کشته شد درحالی که بررسی و کالبدشکافی جسد فرشته احمدی با وجود درخواست مکرر نهادهای ذی ربط برای مشخص شدن علت مرگ توسط پزشکی قانونی از سوی خود خانواده رد شده است.»در هر صورت این زن در شب حادثه با گلولهای که در تاریکی بر تن او وارد شد، جانش را از دست داد و هنوز هم کسی نمیداند گلوله از سوی چه کسی و از کدام سمت شلیک شده است.
بند سوم
در جریان این خبر ناصر عتبانی رییس کل دادگستری آذربایجان غربی در رابطه با فوت فرشته احمدی در شهرستان مهاباد عنوان کرد: «برای بررسی علت فوت فرشته احمدی پرونده کیفری تشکیل شده است. طبق بررسیهایی که صورت گرفته مشخص شده شلیک گلوله از داخل خانه این فرد انجام شده و این موضوع را اعضای خانواده این زن هم تایید کردهاند. حسب اعلام مراجع انتظامی و امنیتی در محدوده خانه این زن در زمان وقوع حادثه هیچگونه تجمع و حضور نیروهای پلیس وجود نداشته است. در حال حاضر پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شده و بازپرس جنایی در حال بررسی موضوع و انجام تحقیقات مقدماتی است.»نیروی انتظامی نیز در واکنش به این خبر بیانیهای را رسانهای کرد. سرهنگ صادق شکری رییس پلیس آگاهی انتظامی آذربایجانغربی در مورد مرگ برخی از متوفیان شهرستانهای پیرانشهر و مهاباد اعلام کرد: «مواردی از اصابت تیر به ماموران امنیتی و مردم از بین جمعیت معترضان در تجمعات اخیر به وقوع پیوسته و گروههای ضدانقلاب و اشخاص مغرض از این فرصت به انحای مختلف استفاده و اقدام به قتل شهروندان میکنند که به همین منظور پلیس با دستور ویژه برای پیگیری این موضوع اقدام میکند. در کنترل تجمعات غیرقانونی از هیچگونه سلاح جنگی استفاده نمیشود. پلیس به جد در حال پیگیری و شناسایی قاتل یا قاتلان و عوامل تیراندازی متوفیان در تجمعات اخیر بوده و ابعاد حادثه تلخ درگذشت متوفیان درحال بررسی است و باید از اظهارنظرهای خلاف واقع پرهیز شود.»
بند چهارم
همسر فرشته احمدی در پاسخ به سوالات خبرنگار اعتماد میگوید: «ببخشید من تمایلی به صحبت ندارم.»یکی از برادران این زن نیز درباره موضوع مرگ خواهرش به «اعتماد» میگوید: «نمیدانم. فقط میدانم ساعت حدود 8 الی 8 و 30 دقیقه شب بود که این اتفاق افتاد.»اما یکی دیگر از برادران فرشته احمدی ماجرای آن شب را اینگونه برای «اعتماد» شرح میدهد: «همه فهمیدند که ماجرا چه بود! دوباره بگویم؟ فرشته شب حادثه در خیابان نبود. همراه همسر و دو فرزندش به خانه یکی از اقوام شوهرش در اطراف مهاباد رفته بود. خانه خودشان داخل شهر است. آن شب تجمعات در مهاباد زیاد بود برای همین آنها به خانه اقوام شوهرش میروند. همان شب وقتی همه آنها به پشت بام میروند ناگهان فرشته همانجا مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و میمیرد. اقوام همسرش به ما گفتند که رفته بودیم پشت بام تخمه و تنقلات میخوردیم تا اینکه فرشته تصمیم گرفت پارچهای را که روی آن تنقلات ریخته بودیم از پشت بام تکان دهد که همان جا ناگهان یک تیر به قلب او برخورد میکند و یک دفعه روی زمین میافتد... وقتی آن شب اقوام همسر فرشته میبینند خیابانها کمی شلوغ شده به او میگویند که بیا برویم داخل خانه تا فرشته میخواهد به داخل برود، تیر به سمت قفسه سینهاش برخورد میکند. تیر از سمت قلب او وارد بدنش میشود و فرشته جانش را از دست میدهد. بعد از حادثه ما به خانه اقوام همسر فرشته رفتیم. دختر کوچکش هم شاهد مرگ مادرش بود و همینها را تعریف میکرد و میگفت مادرش رفته پارچه را از لبه پشت بام بتکاند که این اتفاق رخ میدهد. شوهر خواهرم هم به ما گفت که فرشته روی دستهای او خون از بدنش میرفت. بعد هم او را به بیمارستان مهاباد منتقل کردند.»
برادر بزرگتر فرشته به چند سوال آخر نیز پاسخ میدهد.
خواهرتان چند فرزند دارد و خودش چند سال داشت که فوت شد؟
خواهرم حدود 32 سال داشت و فرزند ششم خانوادهمان بود. یک دختر 7 ساله و یک پسر دو، سهساله نیز دارد. اسم دخترش باوان است و اسم پسرش میران.
باوان در چه وضعیتی است؟وضعیت خوبی ندارد و مرتب گریه میکند حتی نمیتواند مدرسه برود.
همسر فرشته شغلش چیست؟کشاورز است.
خانواده میزبان چه نسبتی با فرشته داشتند؟پسرعموی همسر فرشته بودند.
فرشته و بقیه افراد، چرا از داخل خانه روی پشتبام رفته بودند؟ این را هم نفهمیدم.
تیر از کدام سمت به خواهر شما شلیک شد؟نمیدانم.
چند تیر به بدن فرشته اصابت کرد؟فقط یک تیر.
آیا جسد خواهرتان به پزشکی قانونی منتقل شد؟نه فقط همان موقع به بیمارستان مهاباد برده شد.
خانواده شما درباره این موضوع شکایتی را مطرح نکردند؟از چه کسی شکایت کنیم؟
به عنوان سوال آخر، اگر حرفی در خصوص این اتفاق دارید، بگویید.اتفاقی بود که پیش آمد ولی خدا میداند که فرشته فقط رفته بود پشتبام تا بعد از تخمه خوردن پارچه را تکان بدهد.
بند پنجم
و اینک منم. زیر پای من شهری است و مردمان خوابند. مردگان جاودانه در خوابند و من تنها با غریو گنگ خود مانده. میبینم شب را که با همه سنگینی خود بر من فرود آمده است.